
مجاز کاربرد واژه ای در معنای غیر حقیقی، به شرط وجود رابطه ای معنایی میان معناهای حقیقی و مجازی است.. در این بخش از وب سایت ادبیات فارسی، به معرفی و توضیح آرایه ادبی مجاز می پردازیم. با ما همراه باشید تا با این موضوع بیشتر آشنا شوید.
معنی مجاز
کلمه مجاز در زبان به معنای غیر واقعی است. هر واژه ای می تواند یک معنا به عنوان معنای اصلی و یک یا چند معنای دیگر به عنوان معنای فرعی یا غیر اصلی داشته باشد. معنای اصلی آن به عنوان معنای حقیقی شناخته می شود و معنای فرعی یا غیر اصلی آن مجازی نامیده می شود.
مجاز چیست
آرایه مجاز به آرایه ای اطلاق می شود که در آن، واژه به معنای غیر حقیقی خود به کار رفته است، به شرط آنکه علاقه و قرینه ای در میان باشد.
- در مثال اول: لیوان افتاد و شکست.
در اینجا واژه لیوان به معنای واقعی خود به کار رفته است.
- در مثال دوم: او تمام لیوان را نوشید.
در این جمله، منظور از لیوان محتویات داخل آن است نه خودِ لیوان، چرا که لیوان قابل آشامیدن نیست. بنابراین، لیوان در اینجا مجاز از نوشیدنی داخل آن است.
- در مثال سوم: مسابقات والیبال در ایران برگزار شد.
در اینجا ایران به معنای واقعی و اصلی خود، یعنی کشور ایران، آمده است.
- در جمله ی بعدی: در مسابقات والیبال، ایران به مقام اول رسید.
در این جمله، منظور از ایران تیم والیبال ایران است، نه کشور ایران. در نتیجه، ایران در اینجا مجاز از تیم ملی ایران یا والیبالیست های ایرانی است.
علاقه و قرنیه در مجاز
شرط استفاده از معنای غیر حقیقی کلمه در مجاز، وجود علاقه و قرینه است. به عبارتی، وجود علاقه یا قرینه به شناسایی معنای مجازی و غیرواقعی کلمه کمک می کند. حالا بیایید بررسی کنیم که این دو مفهوم به چه معنا هستند.
مجاز علاقه
علاقه همانند پل عمل می کند به این معنا که پیوندی میان معنای حقیقی و مجازی یک واژه برقرار می سازد. انواع مختلفی از علاقه وجود دارد که در ادامه به تفصیل توضیح خواهیم داد.
به این مثال توجه کنید:
- سپید شد چو درخت شکوفه دار سرم.
مجاز: سر به معنای مو
علاقه: در اینجا سر به جای مو آمده است. دلیلی که شاعر به جای مو از سر استفاده کرده، علاقه یا همان رابطه ای است که میان معنای حقیقی سر و معنای مجازی آن، یعنی مو، وجود دارد. در واقع، در این مثال، علاقه از نوع علاقه جزئیه است به این معنا که بخشی از یک چیز (مو) به جای کل آن (سر) به کار رفته است.
- لیوان را سر کشیدم
مجاز: لیوان به جای آب
علاقه: لیوان با آب ارتباط دارد، چرا که لیوان مکان نگهداری آب است. اگرچه لیوان خود قابل نوشیدن نیست، اما چون جایگاه آب است، این ارتباط به عنوان دلیلی برای استفاده از واژه لیوان به جای آب مطرح میشود.
مجاز قرنیه
کلمه قرینه در مجاز همچون چراغ چشمک زن عمل می کند و به ذهن ما نشانه ای می دهد تا از معنای حقیقی یک واژه فاصله بگیریم و به سمت معنای مجازی یا ثانویه آن حرکت کنیم. این در واقع همان عامل یا نشانه ای است که معنای غیر حقیقی را به ذهن ما انتقال می دهد.
به این مثال توجه کنید: کلاس تشویق کرد
مجاز: کلاس به معنای بچه ها
قرینه: کلاس چون محل حضور بچه ها است، به همین دلیل و نشانه، منظور بچه ها هستند.
انواع علاقه های مجاز
مجاز به علاقه لازمیه
به کار بردن اصطلاحات لازم و ملزوم به جای یکدیگر می تواند باعث انتقال مفاهیم عمیق تر شود.
محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است؟
● مجاز: خون
● مجاز از: کشتن
● علاقه: خون که عامل زنده بودن است به جای کشتن به کار رفته است.
مجاز به علاقه جنسیت
آوردن ماده یا جنس چیزی به جای خود آن چیز.
چو سو فارش آند به پهنای گوش ز شاخ گوزنان برآمد خروش
● مجاز: شاخ گوزن
● مجاز از: کمان
علاقه: شاعر در این جا به جای کمان جنس آن را که از شاخ گوزن است ذکر کرده است.
مجاز به علاقه کلیه
به کار بردن واژه ای کلی به جای بخشی از آن.
مثال:
دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد / تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
در این بیت، واژه دست به کار رفته، در حالی که منظور انگشتان دست است.
● نوع مجاز: دست
● مجاز از: انگشتان
● علاقه: جزئی از کل – به جای انگشتان، کل دست آورده شده است.
مجاز به علاقه جزئیه
به کار بردن بخشی از چیزی به جای تمام آن.
و گر رفت و آثار خیرش نماند
نشاید پس مرگش الحمد خواند
● مجاز: الحمد
● مجاز از: سورهی فاتحه
● علاقه: واژه ی الحمد بخشی از سوره ی فاتحه است و در اینجا برای اشاره به کل سوره ی حمد به کار رفته است.
مجاز به علاقه محلیه
به کار بردن نام مکان به جای آن چه در آن وجود دارد.
یکی دشت با دیدگان پر ز خون
که تا او کی آید ز آتش برون
● مجاز: دشت
● مجاز از: مردم
● علاقه: واژه ی دشت به جای مردم دشت به کار رفته است یعنی مکان به جای ساکنانش آمده و این بیان گر نوعی علاقه بین مکان و ساکنان آن است.
مجاز به محلیه وارون
به کار گیری محتوای یک چیز به جای مکان آن چیز.
باده ناب دست تو
● مجاز: باده ناب
● مجاز از: جام باده
● علاقه: محتوای جام، به جای خود جام شراب مورد استفاده قرار گرفته است.
مجاز به علاقه آلیه
آوردن ابزار به جای خود آن چیز.
هر کس نتواند درک عمیقی از این کلک خیال انگیز داشته باشد، اثر او بیهوده خواهد بود، حتی اگر از بهترین تصویر گران باشد.
مجاز: کلک به معنای قلم
مجاز از: شعر و نوشته
علاقه: از کلک یا همان قلم به جای اشاره مستقیم به شعر و نوشته استفاده شده است.
مجاز به علاقه سببیه
آوردن دلیلی برای جایگزین کردن چیزی به جای چیز دیگر.
دیدم که نفسم در نمی گیرد و آتشم در هیزم تر اثر نمی کند.
● مجاز: نفس
● مجاز از: سخن، کلام
علاقه: نفس کشیدن سبب زنده ماندن و در نتیجه سخن گفتن است.
تفاوت های مجاز با استعاره و کنایه
کلمه از آنجا که در آرایه های استعاره و کنایه نیز مانند مجاز، واژه ها در معنایی غیرواقعی به کار می روند، بهتر دیدیم به بررسی تفاوت ها و شباهت های آرایه مجاز با این دو آرایه ادبی بپردازیم.
مقایسه مجاز با کنایه
برای درک بهتر تفاوت ها و شباهت های میان کنایه و مجاز، ابتدا باید به تعریف هر یک توجه کنیم.
کنایه آن است که عبارتی به گونه ای به کار رود که دارای دو معنا باشد: یکی معنای نزدیک و آشکار، و دیگری معنای دور و پنهان که مقصود اصلی گوینده است.
در مقابل، مجاز زمانی رخ می دهد که واژه ای به جای معنای حقیقی خود، در معنایی غیرواقعی و مجازی استفاده شود، مشروط بر آن که میان معنا و واژه پیوند و قرینه ای وجود داشته باشد.
شباهت مجاز با کنایه
با توجه به تعریفی که ارائه شد، در می یابیم که هم مجاز و هم کنایه دارای معنایی غیر حقیقی و غیرواقعی هستند؛ بنابراین، وجه اشتراک این دو در جمله، داشتن معنای مجازی است.
تفاوت مجاز با کنایه
طبق تعریف های ارائه شده، تفاوت های این دو آرایه بدین صورت است که مجاز معمولاً یک کلمه است، در حالی که در کنایه، با یک عبارت یا ترکیبی از واژه ها مواجه هستیم. به عبارت دیگر، اگر فعل مرکب باشد، کنایه شکل می گیرد. همچنین، در مجاز تنها معنای مجازی و غیرواقعی واژه مدنظر است، اما در کنایه، معنای ظاهری عبارت یا ترکیب نیز ممکن است پذیرفته شود.
به مثال اول توجه کنید: همی بر خروشید و فریاد خواندجهان را سراسر سوی داد خواند
● مجاز: در اینجا، کلمه جهان به معنای مردم به کار رفته است. در حقیقت، «جهان» که محل زندگی مردم است، به جای مردم استفاده شده و در نتیجه معنای غیرواقعی دارد.
حالا مثال دوم را نگاه کنید: از در درآمدی و من از خود به در شدم گفتی کز این جهان به جهان دگر شدم
در این بیت، منظور شاعر از کلمه جهان، مردم جهان نیست. عبارت از این جهان به جهان دگر شدن کنایه از مردن است. بنابراین عبارت جهان به جهان به معنای غیرواقعی استفاده شده است. در این مثال، جهان در مثال اول مجاز است و یک کلمه است، در حالی که از این جهان به جهان دگر شدن در مثال دوم یک عبارت است که در قالب کنایه به کار رفته است.
مثال دیگری: زبان درکش ای مرد بسیاردان.
ممکن است با خود بگویید که زبان جزئی از انسان است، پس باید مجاز از نوع علاقه جزئیه باشد. اما در اینجا، زبان در کشیدن به معنای سکوت کردن است و این عبارت کنایه به شمار میآید. در این جمله هم مجاز داریم و هم کنایه.
● مجاز: زبان
● کنایه: زبان در کشیدن
تفاوت مجاز با استعاره
در مجاز، ارتباطی میان واژه به کار رفته و معنای مجازی آن از طریق تشبیه و شباهت نیست، بلکه این ارتباط بر اساس علاقه یا قرینه ها شکل می گیرد. در واقع، واژه ای که به جای کلمه دیگری استفاده می شود، جزئی از آن است.
اما در استعاره، میان واژه به کار رفته و معنای استعاری آن، تشبیهی وجود دارد. در اینجا، واژهای که به جای واژه دیگر آمده، تنها شبیه آن است.
برای مثال، در عبارت:
چو آشامیدم این پیمانه را پاک
در افتادم ز مستی بر در خاک
در اینجا، معنای واقعی پیمانه ظرف است، که ظرف آشامیدنی نیست. بنابراین، آنچه که مد نظر است، محتوای درون پیمانه، یعنی آب یا شراب، است. شراب جزئی از پیمانه است و چون شباهتی وجود ندارد، اینجا مجاز به کار رفته و استعاره به چشم نمی خورد.
مثال دیگر:
یک درخت گل اندر میان خانه ماست
که سرو های چمن پیش قامتش پست اند
● استعاره: در اینجا، گل به معنای معشوق است. در واقع، می توان گفت که یک معشوق شبیه گل در خانه ما وجود دارد. اینجا شباهت و تشبیه وجود دارد، بنابراین استعاره در کار است.
شباهت مجاز با استعاره
دلیل شباهت مجاز و استعاره به یکدیگر این است که در هر دو آرایه، واژه ای در معنای غیرواقعی و مجازی خود به کار می رود.
نکته: از این رو، هر استعاره نوعی مجاز به شمار می آید، ولی هر مجازی الزاماً استعاره نیست.
روش تشخیص مجاز و استعاره در جمله
برای تشخیص اینکه یک جمله یا عبارت مجاز است یا استعاره، می توانید از روش زیر استفاده کنید:
اولین گام: باید واژه ای خیالی را در شعر یا متن پیدا کنید. این واژه باید در معنای غیرواقعی یا غیر معمول خود به کار رفته باشد.
دومین گام: منظور شاعر یا نویسنده را از آن واژه خیالی حدس بزنید. باید پرسید که چرا شاعر این واژه خیالی را در اینجا آورده و چه چیزی را قصد دارد نشان دهد. به رابطه بین این دو واژه دقت کنید.
سومین گام: حالا باید بررسی کنید که آیا بین واژه خیالی و منظور نویسنده یا شاعر شباهتی وجود دارد یا خیر.
پاسخ شما مشخص کننده ی نوع جمله است. اگر بین واژه خیالی و منظور نویسنده شباهت پیدا کردید، جمله استعاره است زیرا استعاره در واقع نوعی تشبیه پنهانی است. اما اگر شباهتی نیافتید، جمله مجاز است.
برای مثال:
ایران کشتی را برد
اسم خیالی: ایران (چون ایران به عنوان یک کشور نمی تواند برنده شود، بلکه تیم ملی ایران برنده می شود)
منظور: منظور از ایران تیم ملی کشتی ایران است.
سوال: آیا بین ایران و تیم کشتی ایران شباهتی وجود دارد؟
پاسخ: خیر، شباهتی وجود ندارد، پس این جمله مجاز است. اما اگر شباهت وجود داشت، آن گاه استعاره خواهد بود.
آرایه مجاز در ادبیات
در پایان، آرایه ی ادبی مجاز یکی از ظریف ترین و پر کاربرد ترین شگردهای بیانی در ادبیات فارسی است که با بهره گیری از روابط معنایی خاص، موجب غنا، ایجاز و زیبایی سخن می شود. شاعران و نویسندگان با استفاده از مجاز، نه تنها به تصویرسازی دقیق تری می پردازند، بلکه لایه های پنهان تری از معنا را در متن جای می دهند.
شناخت و درک درست این آرایه، خواننده را در فهم عمیق تر آثار ادبی یاری می دهد و به نویسنده امکان می دهد تا سخن خود را مؤثرتر و هنرمندانه تر بیان کند. بدون تردید، مجاز در کنار دیگر آرایه های ادبی، نقشی مهم در برجستگی سبک و قدرت تأثیر گذاری زبان ایفا می کند.