
مجاز در زبان فارسی، ابزاری است که نویسنده یا شاعر از آن برای افزایش زیبایی، تأکید بر معنا یا اثرگذاری عاطفی متن استفاده میکند. در این بخش از وب سایت ادبیات فارسی، به معرفی و توضیح مجاز در زبان فارسی با معنی و نمونه می پردازیم. با ما همراه باشید تا با این موضوع بیشتر آشنا شوید.
آرایه مجاز چیست
آرایه مجاز، به کاربرد واژهها در معنایی غیر از معنای اصلیشان گفته میشود. در این آرایه، واژهها به گونهای به کار میروند که معنای واقعیشان تغییر میکند. مجاز باعث ایجاد تنوع و زیبایی در زبان و بیان میشود. این نوع آرایه در شعر و نثر ادبی در ادبیات فارسی بسیار رایج است. استفاده از مجاز، قدرت بیان نویسنده یا شاعر را افزایش میدهد.
مجاز همیشه ارتباطی بین معنای واقعی و معنای مجازی واژه برقرار میکند. شناخت این آرایه ادبی به درک بهتر متنهای ادبی کمک میکند. بدون ایجاد معنای مجازی، اثر ادبی از زیبایی و غنای خود کاسته میشود.
انواع مجاز در ادبیات فارسی با مثال
مجاز به علاقه کلیه
مجاز به علاقه جزئیه
مجاز به علاقه محلیه
مجاز به علاقه حالیه
مجاز به علاقه لازمیه
مجاز به علاقه علیه
مجاز به علاقه آلیه
مجاز به علاقه جنس
مجاز به علاقه تضاد
مجاز به علاقه شباهت
مجاز به علاقه صفت
مجاز به علاقه کلیه
اگر واژهای در شعر یا نثر به صورت کلی به کار رود، اما منظور نویسنده یا شاعر تنها بخشی از آن کل باشد، در آنجا آرایهٔ مجاز با علاقه کلیه به کار رفته است. در بیت زیر «دست» در بیت وجود دارد درحالی که جزئی از آن، یعنی انگشتان دست، میتوانند در این مصراع معنی داشته باشند. بنابراین نوع مجاز این بیت، علاقه کلیه است.
دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد
تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
معنای مجازی | قرینه | علاقه |
انگشتان دست | کل دست در میان موها نمیرود. | کلیه (دست، کلی است و انگشتان دست، جزئی از دست) |
مجاز به علاقه جزئیه
مجاز علاقه جزئیه برخلاف مجاز علاقه کلیه است، یعنی اگر در سخن بخشی از یک کل به کار رود اما مقصود گوینده یا نویسنده کل آن باشد، مجاز با علاقهٔ جزئیه پدید آمده است. در بیت زیر کلمه «دل» در ترکیب «دل عالمی» مجاز از انسانهای عالم دنیا است. بنابراین در این بیت، آرایه مجاز وجود دارد.
زلفت که چو حلقه کمند افتادست
از وی دل عالمی به بند افتادست
معنای مجازی | قرینه | علاقه |
انسانهای عالم | دل نمیتواند به بند بیفتند و انسان به بند میافتد. | علاقه جزئیه (دل، جزئی از انسان است) |
مجاز به علاقه محلیه
مجاز به علاقه محلیه زمانی به کار میرود که واژهای به معنای مکان یا محل ذکر شود اما مقصود از آن، چیزی باشد که در آن مکان قرار دارد. در این نوع مجاز، رابطهٔ میان معنای حقیقی و مجازی بر اساس ارتباط محل و حال شکل میگیرد. در بیت زیر کلمات «دشت» «شهر» «جهان» سه آرایه مجاز با علاقه محلیه است.
خروشی برآمد ز دشت و ز شهر
غم آمد جهان را از آن کار بهر
معنای مجازی | قرینه | علاقه |
مردم دشت | دشت نمیتواند بخروشد و مردم دشت میتوانند. | محلیه |
مردم شهر | شهر نمیتواند بخروشد و مردم شهر میتوانند. | محلیه |
مردم جهان | جهان نمیتواند دارای غم باشد اما انسان میتواند. | محلیه |
مجاز به علاقه حالیه
مجاز به علاقه حالیه برعکس علاقه محلیه است. یعنی اگر واژهای را در سخنی به کار ببریم که معنای آن در آنجا، محل قرارگیری یا وجود آن واژه باشد، مجاز به علاقه حالیه بکار رفته است. در بیت زیر کلمه «می» مجاز به علاقه محلیه است.
مِی در کف من نه که دلم بیتاب است
وین عمر گریزپای چون سیماب است
معنای مجازی | قرینه | علاقه |
می | خود می یک مایع است و نمیتوان آن را در دست گذاشت. | حالیه (می آمده و منظور، جام می بوده است) |
مجاز به علاقه لازمیه
اگر واژهای در سخن بیاید و مقصود آن در متن، لازم یا ملزوم آن واژه باشد، در آنجا مجاز با علاقهٔ لازمیه به کار رفته است. در بیت زیر کلمه «فانوس» مجاز به علاقه لازمیه است.
راه میبینم در ظلمت، من پر از فانوسم
من پر از نورم و شن
معنای مجازی | قرینه | علاقه |
فانوس | نور | لازمیه (لازمه وجود نور، فانوس یا چیزی شبیه به آن است) |
مجاز به علاقه علیه
اگر بین یک علت و معلول، یکی از آنها در کلام بیاید و منظور از آن، دیگری باشد، مجاز به علاقه علیه ایجاد شده است. در بیت زیر کلمه «دم» مجاز علاقه به علیه است.
از غمزه صد تیر جفا بر جان ما انداختی
دل با تو روزی دم نزد کاخر چرا انداختی
معنای مجازی | قرینه | علاقه |
دم | معنای کلی بیت | سخن، معلولِ دم زدن (علت) است. |
مجاز به علاقه آلیه
وقتی عضوی از بدن، در شعر و نثر آورده میشود اما منظور، کاری است که آن عضو انجام میدهد، مجاز به علاقه آلیه ساخته میشود. در بیت زیر «گوش» مجاز به علاقه آلیه است.
رسید وحی خدایی که گوش تیز کنید
که گوش تیز به چشم خدایبین کشدا
معنای مجازی | قرینه | علاقه |
شنوایی خوب | گوش بهتنهایی دارای توانایی نیست. | آلیه (گوش، آلت (وسیله) شنیدن است) |
مجاز به علاقه جنس
اگر نام جنس چیزی را در کلام خود بیاوریم اما منظور ما، خود آن چیز باشد، مجاز به علاقه جنس بکار رفته است. در بیت زیر کلمه «خاک» مجاز به علاقه جنس است.
عرش توست این خاک و افلاک و کواکب گرد او
روز و شب جولان همی همواره هم زینسان کنند
معنای مجازی | قرینه | علاقه |
زمین | افلاک و کواکب | جنس (جنس زمین، از خاک است) |
مجاز به علاقه تضاد
اگر واژهای را به کار ببریم اما مقصودمان دقیقاً معنای متضاد آن باشد، در آنجا مجاز با علاقهٔ متضاد به کار رفته است. در بیت زیر کلمه «عاقل» مجاز به علاقه تضاد است.
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
گفتم ای خواجه عاقل! هنری بهتر از این؟
معنای مجازی | قرینه | علاقه |
نادان | رد کردن سخن | تضاد (معنای نادان کاملاً با عاقل در تضاد است) |
مجاز به علاقه شباهت
هرگاه واژهای را به جای واژهای دیگر که با آن شباهت دارد به کار ببریم، مجاز با علاقهٔ شباهت پدید آمده است. در بیت زیر کلمه «نرگس» مجاز به علاقه شباهت است.
دلم از نرگس بیمار تو بیمارتر است
چاره کن درد کسی کز همه ناچارتر است
معنای مجازی | قرینه | علاقه |
چشم | بیمار (گل نرگس نمیتواند بیمار باشد) | شباهت (ظاهر چشم و گل نرگس به هم شبیه است) |
مجاز به علاقه صفت
اگر به جای آوردن یک چیز در کلام، صفتی مربوط به آن را بیاوریم، مجاز به علاقه صفت وجود دارد. در بیت زیر «شهید کربلاییات» مجاز به صفت است.
افتاده به گریه خلق، بس کن بس کن
دریا به شهید کربلاییات سوگند
معنای مجازی | قرینه | علاقه |
حسین (ع) | کربلایی | صفت (شهید کربلایی، صفتی برای حسین (ع) است) |
پرکاربردترین مجازها در ادبیات فارسی
واژه | معنای مجازی |
جهان، عالم، دنیا، شهر و… | مجاز از مردم جهان، عالم، دنیا، شهر و… |
سر | مجاز از فکر / قصد / تصمیم / موی سر و… |
دست | مجاز از جزئی از دست مانند انگشتان / مجاز از قدرت |
پیمانه، جام، قدح، ساغر، پیاله و… | مجاز از شراب |
می، شراب و… | مجاز از جام می |
نفس، دم، دهان، زبان و… | مجاز از سخن |
خون | مجاز از مرگ / قتل و… |
شمشیر | مجاز از جنگ |
دل | مجاز از خود آدم / مجاز از میل و اشتیاق |
چشم، گوش و… | مجاز از خود آدم / مجاز از شنوایی و بینایی و… |
جان | مجاز از خود انسان |
چمن | مجاز از باغ و دشت و سرسبزی |
امروز / فردا | مجاز از دنیا / مجاز از آخرت |
خاک | مجاز از انسان / زمین / قبر |
گل، درخت و… | مجاز از بهار |
قلم، خامه، کلک و… | مجاز از شعر، نوشته و… |
نگین | مجاز از انگشتر |
روش های تشخیص مجاز
1. مقایسه معنای واژه با معنای رایج آن
2. بررسی ارتباط معنای حقیقی و معنای مورد نظر
3. تشخیص تأثیر ادبی و تصویرسازی
4. بررسی سازگاری معنایی در جمله
آرایه مجاز و استعاره
آرایه مجاز، وقتی است که یک کلمه به جای چیز دیگری مرتبط با آن به کار میرود و معنای واقعی خودش نیست، مثل «سفیدپوشان» برای پرستاران.
آرایه استعاره، وقتی است که دو چیز متفاوت اما مشابه را بیواسطه و مستقیم به هم تشبیه میکنیم، بدون استفاده از «مثل»، مثل «زندگی رودخانهای.
نمونه آرایه مجاز و استعاره
سفیدپوشان به میدان رفتند. منظور پرستاران است، نه لباسها. در این بیت از آرایه مجاز استفاده شده است.
زندگی رودخانهای است که همیشه جریان دارد. در این بیت زندگی با رودخانه مقایسه شده، بنابراین از استعاره استفاده شده است.
دلایل استفاده از مجاز
1. برانگیختن احساسات
با ایجاد شباهت میان پدیدهها، حس عاطفی یا احساسی خاصی را در خواننده برمیانگیزد.
2. تقویت تأثیرگذاری
باعث میشود پیام یا مضمون شعر و نثر در ذهن مخاطب ماندگارتر شود.
3. زیبایی و آرایش کلام
باعث میشود متن یا شعر خوشآهنگتر و دلنشینتر شود.
4. ایجاز و فشردگی بیان
به جای توضیح طولانی، با یک تشبیه کوتاه، مفهوم کامل منتقل میشود.
5. ایجاد تصویر ذهنی روشن
کمک میکند مخاطب بهتر مفهوم یا حالت مورد نظر را تجسم کند.
6. توضیح و ساده سازی مفاهیم دشوار
مفاهیم انتزاعی یا پیچیده را با چیزهای آشنا و ملموس مقایسه میکند.
جایگاه مجاز در ادبیات فارسی
مجاز در ادبیات فارسی، دارای اهمیت و جایگاه ویژهای است. این آرایه ادبی به غنای زبان و زیبایی بیان کمک میکند. استفاده از مجاز، قدرت تأثیرگذاری متن را افزایش میدهد. مجاز امکان انتقال مفاهیم عمیق و چندلایه را فراهم میآورد. این آرایه به ایجاد تصویرهای ذهنی و تحریک احساسات مخاطب کمک میکند. با مجاز، نویسنده یا شاعر میتواند بیان هنری و ادبی خود را تقویت کند.
آرایه مجاز در ادبیات جهان
آرایه مجاز در ادبیات جهان، برای انتقال مفاهیم غیرمستقیم و ایجاد زیبایی در متن به کار میرود. مجاز به نویسندگان و شاعران این امکان را میدهد که احساسات و عواطف را عمیقتر بیان کنند. در ادبیات فرانسه نیز واژهها گاهی به جای معنای حقیقی خود، معنای انتزاعی یا استعاری پیدا میکنند تا تصویر ذهنی قویتری ایجاد شود.
استفاده از مجاز متن را چندلایه و پرمفهوم میکند و مخاطب را به تفکر و تأمل وادار میسازد. بهطور کلی، مجاز در ادبیات جهان ابزاری مهم برای افزایش تأثیرگذاری و جذابیت آثار ادبی است.
مجاز در زبان فارسی
مجاز در زبان فارسی، نشان میدهد که این آرایه ادبی نقش بسیار مهمی در غنای زبان و زیبایی بیانی دارد. مجاز با ایجاد معنای غیرمستقیم، به متن عمق و چندلایه میبخشد و خواننده را به تفکر و تأمل وا میدارد. این آرایه نه تنها در شعر بلکه در نثر ادبی نیز کاربرد فراوان دارد و به انتقال مفاهیم عاطفی و فکری کمک میکند. یکی از ویژگیهای بارز مجاز، توانایی آن در تصویرسازی ذهنی و القای حس و حال خاص به مخاطب است.
با استفاده از مجاز، نویسنده یا شاعر میتواند از ایجاز و اختصار بهره ببرد و پیام خود را با تأثیر بیشتری منتقل کند. مجاز انواع مختلفی دارد که هر کدام با شیوهای خاص، رابطهای بین معنای حقیقی و معنای مجازی برقرار میکنند. این آرایه شامل مجاز به قرینه کلیه، جزئیه، محلیه، لازمیه، متضاد و شباهت است که هر یک کاربرد و زیبایی ویژهای دارند.
شناخت و درک مجاز به مخاطب کمک میکند تا لایههای پنهان متنهای ادبی را بهتر بفهمد و از آن لذت ببرد. استفاده از مجاز در ادبیات فارسی نشاندهندهٔ ذوق و مهارت نویسنده در بازی با زبان و معنا است. این آرایه باعث میشود زبان زنده و پویا بماند و آثار ادبی برای قرنها جذاب و قابل تفسیر باقی بمانند.
به طور کلی، مجاز نه تنها وسیلهای برای آرایش کلام است، بلکه ابزاری برای انتقال مفاهیم عمیق و تأثیرگذار نیز محسوب میشود.
⏬مقالات پیشنهادی برای شما عزیزان⏬
واج آرایی چیست؟ نمونههایی از شعر فارسیآرایههای ادبی در فارسی با مثال و توضیح سادهادبیات کودک و نوجوان؛ از آغاز تا امروز
بهترین مقاله ای بود در مورد آرایه مجاز که خوندم، واقعا دستخوش👌👌👌👌👌👌