ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم (حوالی ۸۵۸ – ۹۴۰/۴۱) متخلص به رودَکی (فارسی تاجیکی: Рӯдакӣ)، شاعر، خواننده و موسیقی‌دانی بود که به‌عنوان نخستین شاعر برجسته‌ای که به زبان فارسی نو سرود شناخته می‌شود. در این بخش از وب‌ سایت ادبیات فارسی، به معرفی و توضیح زندگی نامه رودکی می‌ پردازیم. با ما همراه باشید تا با این موضوع بیشتر آشنا شوید.

نام ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم 
تخلص رودکی
عنوان  پدر شهر فارسی
تولد حوالی ۸۵۸
مرگ ۹۴۰/۴۱ (۸۲ یا ۸۳ سال)
محل تولد روستای بَنُج (واقع در منطقهٔ کنونی رودک)
ملیت تاجیکستان
زبان زبان فارسی نو 
پیشه شاعر، خواننده، موسیقی‌دان

بیوگرافی رودکی

بیوگرافی رودکی

رودکی، با نام کامل “ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی”، یکی از بزرگ‌ترین و نخستین شاعران فارسی‌زبان دورهٔ اسلامی است که بسیاری او را پدر شعر فارسی می‌دانند. وی در سدهٔ سوم هجری قمری (برابر با قرن نهم میلادی) می‌زیست و تأثیر عمیقی بر شکل‌گیری و گسترش شعر فارسی داشت.

رودکی در دورهٔ سامانیان، که از نخستین دولت‌های ایرانی پس از اسلام بود و در احیای فرهنگ و زبان فارسی نقش مهمی ایفا کرد، می‌زیست و شعر می‌سرود.

رودکی کیست 

نام کامل : ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم 

متولد : حوالی ۸۵۸

محل تولد : روستای بَنُج (واقع در منطقهٔ کنونی رودک) در تاجیکستان

رودکی چه کسی هست 

او در روستایی به‌نام بَنُج رودک (پنجکنت در تاجیکستان امروزی) در ناحیهٔ رودَکی در نزدیکی نَخشَب و سمرقند به دنیا آمد. رودکی در دربار امیر نصر سامانی بسیار محبوب شد و ثروت بسیاری به دست آورد. می‌گویند رودکی حدود یک صدهزار بیت شعر سروده است و در موسیقی، ترجمه و آواز نیز دستی داشته است.

رودکی در سه سال پایانی عمر مورد بی‌مهری امرا قرار گرفته بود. او در اواخر عمر به زادگاهش بُنَج رودک بازگشت و در همان‌جا به سال ۳۲۹ هجری (۹۴۱ میلادی) در گذشت.

ملیت رودکی 

رودکی در روستایی به‌نام بَنُج رودک (پنجکنت در تاجیکستان امروزی) در ناحیهٔ رودَکی در نزدیکی نَخشَب و سمرقند به دنیا آمد.

اصالت رودکی 

این شاعر بزرگ اصالتا تاجیکی است.

سن رودکی

رودکی حوالی سال ۸۵۸ چشم به جهان گشود و در سال ۳۲۹ هجری (۹۴۱ میلادی) در گذشت وی حدود 82 یا 83 سال عمر کرد.

رودکی

زادگاه رودکی روستای بَنُج یا بَنُجَد واقع در ناحیهٔ رودک (نزدیک سمرقند در تاجیکستان امروزی) بوده و به همین دلیل به «رودکی» شهرت یافته است. 

زندگینامه رودکی

زندگینامه رودکی

رودکی در دربار امیر نصر بن احمد سامانی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار شد و محبوبیتی فراوان یافت. او در این دوران توانست ثروت چشمگیری به‌دست آورد و علاوه بر شعر، در زمینه‌هایی چون موسیقی، ترجمه و آواز نیز مهارت بالایی نشان داد. گفته می‌شود که شمار اشعار او به حدود صد هزار بیت می‌رسیده است.

با این حال، رودکی در سه سال پایانی زندگی خود مورد بی‌توجهی و بی‌مهری فرمانروایان زمان قرار گرفت. در این دوران، او از زندگی در دربار کناره گرفت و به زادگاه خود، روستای بَنَج رودک بازگشت. سرانجام در همان‌جا، در سال ۳۲۹ هجری قمری (برابر با ۹۴۱ میلادی)، چشم از جهان فروبست.

زندگی رودکی

رودکی در طول زندگی خود، مدح شخصیت‌های برجسته‌ای را در اشعارش گنجانده بود؛ از جمله امیر نصر بن احمد سامانی (حکومت از ۳۰۱ تا ۳۳۱ هجری قمری)، ابوجعفر احمد بن محمد بن خلف بن لیث مشهور به بانویه، یکی از امرای خاندان صفاری (۳۱۱ تا ۳۵۲ هجری)، و ماکان پسر کاکی، از سرداران دیلمی.

همچنین خواجه ابوالفضل بلعمی، وزیر دانشمند سامانیان، کسی بود که رودکی را تشویق کرد تا «کلیله و دمنه» را به نظم فارسی درآورد. رودکی در شعری به پاداش‌هایی که از این بزرگان دریافت کرده، چنین اشاره می‌کند:

بداد میر خراسانش چهل هزار درم
وز او فزونی یک‌پنجِ میر ماکان بود

از رودکی پسری به نام عبدالله نیز برجای مانده که در بیشتر تذکره‌ها نام او پیش از نام پدرش آمده و به همین سبب، خود رودکی به «ابوعبدالله» شهرت یافته بود.

رودکی زندگی نامه

رودکی از کودکی استعداد خارق‌العاده‌ای در شعر، موسیقی و ادبیات نشان داد. گفته می‌شود که او نابینا بوده، اما برخی منابع این امر را تنها یک افسانه یا بزرگ‌نمایی دانسته‌اند. با این حال، در برخی روایات آمده است که رودکی چنگ‌نوازی ماهر بود و از حافظه‌ای قوی برخوردار بود، به‌طوری‌که گفته‌اند او قرآن را تنها با شنیدن آن یک بار، حفظ کرده بود. استعداد موسیقایی و شاعرانگی او از همان کودکی زبانزد خاص و عام شد و بعدها به دربار امیر نصر دوم سامانی راه یافت. 

رودکی سمرقندی

رودکی سمرقندی

دوران شکوفایی رودکی در زمان حکومت امیر نصر بن احمد سامانی بود که از حامیان مهم علم و ادب به‌شمار می‌رفت. رودکی در دربار سامانی جایگاه ویژه‌ای داشت و مورد توجه شاه و بزرگان بود. گفته شده است که در دوره‌ای، ثروت و مقام قابل توجهی به‌دست آورد و شاعری درباری شد.

شهرت و نفوذ او در دربار تا جایی بود که نقل می‌کنند در سفری که امیر سامانی به هرات داشت و از اقامت در آن شهر دلتنگ شده بود، رودکی با سرودن قصیده‌ای معروف که با بیت «بوی جوی مولیان آید همی / یاد یار مهربان آید همی» آغاز می‌شد، چنان تأثیری بر شاه گذاشت که بلافاصله دستور بازگشت به بخارا را صادر کرد. 

زندگی ادبی رودکی با دربار سامانی پیوندی عمیق داشت و به‌ویژه به دوران حکومت نصر دوم سامانی (۹۱۴ تا ۹۴۳ میلادی) مربوط می‌شود. با این حال، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد رودکی ممکن است پیش‌تر، در زمان امیر احمد سامانی (۹۰۷ تا ۹۱۴ میلادی)، نیز به دربار راه یافته باشد.

بخش بزرگی از موفقیت رودکی مدیون حمایت یکی از برجسته‌ترین چهره‌های فرهنگی آن دوران، وزیر ابوالفضل بلعمی (درگذشته ۹۴۰ میلادی)، بود. بلعمی نقشی اساسی در شکوفایی و نهادینه‌سازی ادبیات فارسی در قرن دهم ایفا کرد. رودکی در پناه حمایت او توانست شعر فارسی را به سطحی نوین برساند و جایگاهی ویژه در تاریخ ادبیات به دست آورد. اما با سقوط بلعمی در سال ۹۳۷ میلادی، دوران شکوه رودکی نیز به سراشیبی افتاد. او از دربار رانده شد و واپسین سال‌های عمرش را در فقر، تنهایی و نابینایی، در زادگاه خود سپری کرد و در همان‌جا درگذشت.

بنیان‌گذار شعر فارسی نو

رودکی در ایران با عنوان «بنیان‌گذار شعر فارسی نو» شناخته می‌شود و در تاجیکستان نیز از او به‌عنوان «پدر ادبیات تاجیک» یاد می‌شود. شهرت او به‌عنوان نخستین شاعر بزرگ پارسی‌گوی و پدر شعر فارسی از آن‌جا ناشی می‌شود که پیش از او، هیچ شاعری به‌طور کامل دیوانی به زبان فارسی نداشته است. این نکته را ابوحاتم رازی، از نویسندگان هم‌عصر رودکی که به عربی می‌نوشت، نیز تأیید کرده است.

برخی پژوهشگران مانند ریچارد فرای بر این باورند که رودکی در تغییر خط از پهلوی به خط فارسی (مبتنی بر خط عربی) نیز نقش داشته است، که این خود گامی مهم در تثبیت زبان فارسی نو محسوب می‌شود.

آثار رودکی

در مجموع گفته می‌شود رودکی بیش از یک میلیون و سیصد هزار بیت شعر سروده و صاحب شش مثنوی بوده است. با این حال، از آن حجم عظیم شعر تنها حدود ۱۰۴۷ بیت به همراه چند قصیده، غزل و رباعی باقی مانده است. مضمون اشعار او اغلب حول محور ناپایداری روزگار، لذت‌بردن از لحظه، شادزیستی، و اندرزهای حکیمانه می‌چرخد و نمایانگر نگاه روشن و واقع‌گرایانه او به زندگی است.

آثار رودکی، بنیان‌گذار شعر فارسی نو، گرچه در زمان حیاتش بسیار پرشمار بوده‌اند، امروزه تنها بخش اندکی از آن‌ها باقی مانده است. گفته می‌شود که او بیش از یک میلیون و سیصد هزار بیت شعر سروده و صاحب شش مثنوی بوده است، اما در گذر زمان، به‌ویژه به‌علت بی‌توجهی و نابسامانی‌های سیاسی و فرهنگی پس از دوره سامانیان، بیشتر آن آثار از بین رفته‌اند. با این حال، آثار باقیمانده از رودکی اهمیت تاریخی، ادبی و زبانی بسیار بالایی دارند.

دیوان رودکی

دیوان رودکی

۱. دیوان اشعار

دیوان رودکی شامل قصاید، غزلیات، رباعیات، قطعات و مثنوی‌هایی بوده است. گفته شده که رودکی صاحب دیوانی بزرگ بوده و از نخستین شاعران ایرانی‌ست که اشعار خود را در قالب دیوان گردآوری کرده است.

دیوان اشعار رودکی

از این دیوان گسترده، تنها حدود ۱۰۴۷ بیت باقی مانده است که در کتاب‌ها، تذکره‌ها و منابع مختلف ادبی ثبت شده‌اند. اشعار او از حیث زبان، سبک و روانی بسیار مهم هستند، چراکه نمایانگر زبان فارسی دری در آغاز شکل‌گیری آن‌اند. درون‌مایه‌های این اشعار بیشتر شامل موضوعاتی چون:

  • ناپایداری دنیا

  • لذت از زندگی و لحظه

  • ستایش طبیعت

  • اندرز و حکمت

  • مدح امرا و بزرگان

می‌شود.

۲. قصیده‌ی «بوی جوی مولیان»

این قصیده معروف‌ترین شعر رودکی است و اغلب آن را نماد نفوذ شعر در قدرت و سیاست می‌دانند. رودکی این قصیده را برای ترغیب امیر سامانی به بازگشت از هرات به بخارا سروده است. این شعر نه‌تنها از حیث تاریخی اهمیت دارد، بلکه نمونه‌ای برجسته از توصیف طبیعت، بیان احساسات لطیف، و قدرت تأثیرگذاری شعر بر انسان است. ابیات آغازین آن چنین است:

بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی

۳. ترجمه منظوم کلیله و دمنه

یکی از مهم‌ترین و برجسته‌ترین آثار رودکی، نظم کتاب کلیله و دمنه به زبان فارسی است. این کتاب که در اصل از متون هند باستان است و ابتدا به سانسکریت، سپس به پهلوی، و بعد به عربی ترجمه شده بود، توسط رودکی از عربی به شعر فارسی دری در قالب مثنوی برگردانده شد.
وزیر سامانی، ابوالفضل بلعمی، رودکی را به سرودن این اثر ترغیب کرده بود. متأسفانه بخش عمده‌ای از این منظومه نیز از میان رفته و تنها چند قطعه و ابیات پراکنده از آن باقی مانده است. اهمیت این کار نه‌فقط در انتقال داستان‌ها، بلکه در تثبیت زبان فارسی و ایجاد سابقه‌ای برای نظم‌کردن متون نثری است.

۴. داستان سندباد (منظومه‌ی سندبادنامه)

گرچه با قطعیت نمی‌توان این اثر را به رودکی نسبت داد، برخی منابع از وجود منظومه‌ای به نام سندبادنامه در میان آثار او یاد کرده‌اند. این اثر نیز ترجمه‌ای از یکی از متون کهن هندی یا پهلوی بوده و به صورت مثنوی و در قالب روایت‌های پندآموز منظوم شده است.
در منابع قرون میانه، اشاره‌هایی به سندبادنامه رودکی شده، ولی هیچ‌یک از بخش‌های آن به‌صورت کامل باقی نمانده است.

۵. مثنوی‌ها

رودکی شش مثنوی سروده بود که امروزه نام یا محتوای دقیق بسیاری از آن‌ها مشخص نیست. برخی گمانه‌زنی‌ها در مورد موضوعات این مثنوی‌ها وجود دارد، از جمله اینکه احتمالاً شامل موضوعات حکمت‌آمیز، داستان‌های اخلاقی یا روایات تاریخی بوده‌اند. ولی به‌جز منظومه کلیله و دمنه، هیچ‌یک از مثنوی‌ها به‌صورت مستقل به‌دست ما نرسیده است.

۶. رباعیات و غزلیات

از رودکی چند رباعی باقی مانده که از حیث زبان ساده، اندیشه‌های شاد و زندگی‌محور، و نگاه به ناپایداری دنیا بسیار مورد توجه‌اند. رودکی از نخستین شاعرانی بود که قالب رباعی را در زبان فارسی به‌کار برد. همچنین برخی غزلیات از او برجای مانده که از جمله قدیمی‌ترین نمونه‌های این قالب شعری به شمار می‌روند.

۷. اشعار فلسفی و اخلاقی

برخی از اشعار باقی‌مانده رودکی رنگ و بوی فلسفه‌ی زندگی و اخلاق دارند. نگاه او به جهان، ناپایداری دنیا، لذت‌جویی همراه با اندیشه، و دعوت به ساده‌زیستی و صبوری از مضامین پررنگ در این اشعار است. این دسته از اشعار، نمایانگر نگاه انسانی، خردمندانه و متعادل رودکی به زندگی‌اند.

اشعار رودکی پدر شعر فارسی

رودکی از کودکی استعداد خارق‌العاده‌ای در شعر، موسیقی و ادبیات نشان داد. گفته می‌شود که او نابینا بوده، اما برخی منابع این امر را تنها یک افسانه یا بزرگ‌نمایی دانسته‌اند. با این حال، در برخی روایات آمده است که رودکی چنگ‌نوازی ماهر بود و از حافظه‌ای قوی برخوردار بود، به‌طوری‌که گفته‌اند او قرآن را تنها با شنیدن آن یک بار، حفظ کرده بود. استعداد موسیقایی و شاعرانگی او از همان کودکی زبانزد خاص و عام شد و بعدها به دربار امیر نصر دوم سامانی راه یافت.

اشعار رودکی شاعر

دوران شکوفایی رودکی در زمان حکومت امیر نصر بن احمد سامانی بود که از حامیان مهم علم و ادب به‌شمار می‌رفت. رودکی در دربار سامانی جایگاه ویژه‌ای داشت و مورد توجه شاه و بزرگان بود. گفته شده است که در دوره‌ای، ثروت و مقام قابل توجهی به‌دست آورد و شاعری درباری شد. شهرت و نفوذ او در دربار تا جایی بود که نقل می‌کنند در سفری که امیر سامانی به هرات داشت و از اقامت در آن شهر دلتنگ شده بود، رودکی با سرودن قصیده‌ای معروف که با بیت «بوی جوی مولیان آید همی / یاد یار مهربان آید همی» آغاز می‌شد، چنان تأثیری بر شاه گذاشت که بلافاصله دستور بازگشت به بخارا را صادر کرد.

رودکی شعر

شعر رودکی عمدتاً در قالب قصیده، غزل، قطعه و رباعی سروده شده است، اما با توجه به قدمت آثارش و نابسامانی‌های تاریخی، متأسفانه بخش بزرگی از دیوان او از بین رفته است. گفته شده که دیوان رودکی شامل بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ بیت بوده، اما امروزه تنها حدود ۱۰۰۰ بیت از اشعار او باقی مانده است. از جمله آثار معروف او می‌توان به ترجمهٔ منظوم «کلیله و دمنه» از عربی به فارسی اشاره کرد که امروزه تنها بخش‌هایی از آن برجای مانده است.

شعر رودکی به دلیل سادگی، روانی، و نزدیکی به زبان گفتار مردم، نزد ادیبان و زبان‌شناسان فارسی بسیار مورد توجه است. وی از نخستین کسانی بود که زبان فارسی دری را به‌طور کامل در قالب شعر به‌کار گرفت و توانایی آن را در بیان مفاهیم گوناگون به اثبات رساند. مضمون اشعار او گاه وصف طبیعت و زندگی، گاه حکمت و اندرز، و گاه مدح و ستایش است.

اشعار رودکی سمرقندی

اشعار رودکی سمرقندی

شخصیت رودکی در ادبیات فارسی و تاریخ فرهنگی ایران جایگاه ویژه‌ای دارد. وی نه‌تنها از پیشگامان شعر فارسی بود، بلکه با استفاده از قدرت زبان و موسیقی، نقش مهمی در پایه‌ریزی سنت‌های ادبی فارسی ایفا کرد. تأثیر او را می‌توان در آثار شاعران بعدی از جمله فردوسی، عنصری، منوچهری و سعدی نیز مشاهده کرد.

درباره پایان زندگی رودکی روایت‌هایی وجود دارد که رنگ و بوی اندوه دارد. گفته شده است که در سال‌های پایانی عمر از دربار رانده شد و دوران فقر و تنهایی را تجربه کرد. حتی برخی منابع از نابینا شدن دوباره او در سال‌های آخر و مرگ در فقر سخن گفته‌اند. محل دفن او در روستای زادگاهش رودک (در تاجیکستان کنونی) قرار دارد و امروزه آرامگاه رودکی در آن‌جا به عنوان نماد مهمی از فرهنگ و تاریخ فارسی‌زبانان شناخته می‌شود.

رودکی یکی از پایه‌گذاران بزرگ شعر فارسی است که میراث او پس از قرن‌ها همچنان زنده و الهام‌بخش است. تأثیر او بر زبان، ادبیات، و هویت فرهنگی ایران و دیگر کشورهای فارسی‌زبان، انکارناپذیر و ژرف است.

موسیقی و رودکی

در بسیاری از تذکره‌های ادبی آمده است که رودکی چنگ‌نواز ماهری بوده و در موسیقی همان‌قدر چیره‌دست بوده که در شعر. توانایی فوق‌العاده او در ترکیب شعر و موسیقی تأثیری افسونگر داشته، تا آنجا که گفته‌اند شعر و نوای او بر دل امیر نصر سامانی چنان اثر گذاشت که شاه را واداشت، بی‌درنگ و بی‌کفش، هرات را ترک کند و رهسپار بخارا شود.

این داستان در کتاب چهار مقاله نظامی عروضی نقل شده است. بنا به این روایت، امیر نصر سامانی (یا شاید امیری دیگر) از بخارا به هرات رفته و شیفته‌ی آب‌وهوای لطیف و خوشایند آنجا شده بود. چنان دلبستگی‌ای به هرات پیدا کرده بود که بازگشت به بخارا را مدام به تأخیر می‌انداخت و سرانجام چهار سال در آنجا ماند. لشکریان که دلتنگ زادگاه خود، بخارا شده بودند، از رودکی که نزد امیر محبوب و سخنش نافذ بود، خواستند تا چاره‌ای بیندیشد و شاه را به بازگشت ترغیب کند. در برابر این کار، پنجاه‌هزار درم به او وعده دادند.

رودکی که به‌خوبی می‌دانست زبان نثر در برابر زیبایی‌های طبیعت هرات اثری ندارد، تصمیم گرفت با شعر و موسیقی دست به کاری زند. او قصیده‌ای ساخت و هنگامی که شاه در بامداد صبوحی نشسته بود، با چنگ آن را نواخت و با آواز دلنشینش خواند. تأثیر آن چنان بود که امیر بی‌درنگ از جا برخاست، حتی کفش به پا نکرد، و بر اسب نشست و به‌سوی بخارا تاخت. گفته‌اند که کفش‌هایش را تا دو فرسنگ به‌دنبال او بردند، و رودکی نیز پاداش وعده‌داده‌شده را از لشکریان گرفت.

اشعار رودکی بوی جوی مولیان

از آن قصیده معروف، که «بوی جوی مولیان» نامیده می‌شود، این ابیات به یادگار مانده است:

بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی‌های او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا، شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی

در برخی روایت‌ها آمده است که رودکی راوی‌ای نیز برای اجرای اشعار خود داشته، که با صدایی خوش آن‌ها را می‌خوانده است. در اشعار خود از او با نام «مج» یاد کرده، هرچند در برخی منابع دیگر مانند فرهنگ انجمن آرای ناصری، نام او به‌صورت «ماج» ثبت شده است.

البته برخی پژوهشگران در درستی کامل روایت‌های چهار مقاله، از جمله داستان بازگشت امیر به بخارا، تردیدهایی وارد کرده‌اند، اما بی‌تردید این روایت بازتابی از توان بی‌مانند رودکی در آفرینش شعر و بهره‌گیری از موسیقی برای تأثیرگذاری بر مخاطب است.

اشعار رودکی درباره خدا

رودکی با آن‌که بیشتر به عنوان شاعری شناخته می‌شود که زندگی، طبیعت و شادخواری را می‌ستاید، در اشعار خود به خداوند، آفرینش و معنویت نیز توجه داشته است. اگرچه آثار باقی‌مانده از او بسیار اندک است، اما همان اشعار اندک نیز نشان می‌دهد که او به‌گونه‌ای ساده، صمیمی و متفکرانه به خدا باور داشته و گاه از او به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم یاد کرده است. رودکی در شعرهایی که به خداوند اشاره دارند، گاه از قدرت و بزرگی او سخن می‌گوید، گاه از رحمت و دادگری‌اش، و گاه در مواجهه با ناپایداری دنیا، به او پناه می‌برد.

برای نمونه، در یکی از اشعارش می‌گوید:

«آن کس که بدی کرد و ندانست و ندانست،

تا کار به درماندگی افتاد، چنان است،

گویی که خداوند جهانش نفرین کرد،

تا چون برهد زو، به در آید ز گران است».

در این ابیات، شاعر به سرنوشت انسان گناه‌کار اشاره می‌کند و با لحنی اندیشمندانه، خدا را به‌عنوان ناظری بر سرنوشت انسان‌ها تصویر می‌کند.

در شعر دیگری، با زبان ساده و صمیمی می‌گوید:

«خدای را سپاس که ما را آفرید،

نیکو سخن و خردمند و بید».

در این بیت، خداوند را برای آفرینش انسان و بخشش نعمت‌های عقل و سخنوری سپاس می‌گوید. چنین نگاه قدردانانه‌ای به آفرینش، در شعر او جلوه‌ای خاص دارد.

او در اشعاری نیز نگاهی فلسفی‌تر به آفرینش دارد. در یکی از قطعات می‌پرسد:

«به هستی اندر اندیشی که: این چیست؟

کجا آمد؟ چرا آمد؟ یقین چیست؟

کدامین خالقش انگیخت؟ چون بود؟

چرا از هیچ چیز، این‌گونه چون زیست؟».

این ابیات نشان‌دهنده ذهن پرسش‌گر و جستجوگر شاعر است که با تأمل در هستی و آفرینش، می‌خواهد رازهای خلقت را درک کند.

در جایی دیگر از خداوند به‌عنوان پناهگاه و دادگر یاد می‌کند:

«همی خواهم از دادگر کردگار،

که زان پس نبیند دلم روزگار».

در این بیت، شاعر با زبانی دعاگونه از خدا می‌خواهد که او را از سختی‌های روزگار در امان نگه دارد.

در برخی اشعار، رودکی حکمت را با ایمان پیوند می‌زند. در قطعه‌ای معروف می‌گوید:

«توانا بود هر که دانا بود،

ز دانش دل پیر برنا بود،

ز دانش چو یابی گشایش ز بند،

ز دانش مبین در جهان هیچ بند،

به دانش روان را توان کرد راست،

ز نادان بماند روان درکاست،

همه نیکویی از خداوند پاک،

بود نیکویی، دور باد از هلاک».

در این ابیات، رودکی دانایی را سرچشمه توان و روشنی جان می‌داند، اما در پایان همه خوبی‌ها را به خداوند پاک نسبت می‌دهد.

اشعار رودکی درباره ایران

اشعار رودکی درباره ایران

رودکی، که در آغاز شکل‌گیری شعر فارسی دری می‌زیست، هرچند به‌طور مستقیم از «ایران» به‌عنوان یک مفهوم سیاسی یا ملی به‌شکل امروزی سخن نگفته، اما در بسیاری از اشعار او می‌توان احساس عمیق تعلق به سرزمین، فرهنگ، زبان و تاریخ ایرانی را دید.

او در دورانی می‌زیست که زبان فارسی پس از قرن‌ها سلطهٔ زبان عربی، دوباره در حال بازیافتن جایگاه خود بود و حکومت سامانیان نیز به‌عنوان حامیان زبان و فرهنگ ایرانی عمل می‌کردند. رودکی نیز به‌عنوان شاعر دربار سامانی، عملاً زبان و روح ایران را در شعر خود زنده کرد.

در اشعاری که از رودکی باقی مانده، نام «ایران» به‌صراحت چندان نیامده، اما بخارا، سمرقند، آموی، جیحون، و دیگر مکان‌های فرهنگی-تاریخی ایران‌زمین بارها مورد ستایش قرار گرفته‌اند. برای مثال در قصیده معروف «بوی جوی مولیان»، رودکی با لحنی عاطفی و ستایش‌آمیز از بخارا، پایتخت فرهنگی سامانیان یاد می‌کند:

بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی‌های او
زیر پایم پرنیان آید همی
ای بخارا، شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی

در این ابیات، رودکی بخارا را چونان بهشت تصویر می‌کند، شهری که با طبیعتش، تاریخش و امیرش شکوه دارد. این بزرگداشت بخارا در واقع بزرگداشت تمدن ایرانی سامانی است.

از سوی دیگر، آن‌چه در شعر رودکی درباره «ایران» اهمیت دارد، بیش از واژه‌ها، حفظ و پرورش زبان فارسی و روحیهٔ ایرانی است. او نخستین کسی بود که شعر فارسی دری را به جایگاه رسمی رساند، و زبان مردمان سرزمین ایران را با شعر، موسیقی و اندیشه پیوند زد. بسیاری از مفاهیمی که او در شعرهایش پرورانده — از ستایش طبیعت، خردورزی، ناپایداری دنیا، تا حکمت‌های برگرفته از سنت‌های باستانی ایران — همگی بر پایه فرهنگ ایرانی شکل گرفته‌اند.

همچنین رودکی در سرودن منظومه‌هایی مانند «کلیله و دمنه»، که برگرفته از متون هندی و ایرانی پیشااسلامی بود، و ترجمه و نظم آن به فارسی، گامی اساسی در تداوم فرهنگ مکتوب ایرانی برداشت. او حتی در برخی ابیات، از مفاهیمی استفاده می‌کند که یادآور تفکرهای کهن ایرانی مانند مزدایی و حکمت پهلوی است، هرچند به‌طور آشکار از دین یا اسطوره‌های ایرانی نام نمی‌برد.

در نتیجه، اگرچه شعر مستقلی از رودکی با مضمون مستقیم «ایران» در معنای ملی امروزی در دست نیست، اما تمام آثار او سرشار از روح ایران است: پاسداشت زبان فارسی، عشق به سرزمین و طبیعت آن، حکمت شرقی، و دفاع از زیبایی، خرد، و فرهنگ دیرینه. همین نکات سبب شده که از او به‌عنوان نخستین شاعر بزرگ فارسی‌زبان و پدر شعر پارسی یاد کنند، جایگاهی که بیش از هر چیز به تلاش او در خدمت به زبان و هویت ایرانی بازمی‌گردد.

⏬مقالات پیشنهادی برای شما عزیزان⏬

بیوگرافی امیلی دیکینسونبیوگرافی جورج اورولتحلیل اشعار حافظ

مطالعه بیشتر